پسر گلم این روزا خیلی شیرین وشلوغ شدی ازکارای جدیدت بگم که هرچیزی رو زمین میبینی به دهنت میذاری
ازصبح تاشب یکی باید پشتت بدوه که باوجود بیماری مامانی خیلی برامون سخت شده
به لبه مبل هامیچسبی وخودت بلندمیشی بخاطر تو تموم وسایل خونه رومامان بزرگ جمع کرده که خدای
نکرده آسیب نبینی
صبحهاوقتی ازخواب بیدارمیشی یه راست میای اتاق خودت چون که کامپیوتر اتاقه تو هست ومنم اونجا هستم
چهاردست وپا میای پیشم وقتیم درب بسته باشه پشت در گریه میکنی الهی قربونت برم
وقت خوابت کمی منظم ترازقبل شده والانه ساعت 1یا2 میخوابی
وقتی موسیقی باز میکنیم دستتو بالا میبری وبه زبون خودت نای نای میکنی وبادست دیگه ات بشکن میزنی
وازمن تقلیدمیکنی
مهم وقتی مامانی چیزی ازت میخواد بهش میدی
ومهمتر ازهرکاری وقتی مامانی رو بلند میکنیم میای جلوش وبهش میخندی مثل اینکه میفهمی مامانی ازت
نیرو میگیره به قول مامانی اسم تورو گذاشته فاران درمانی
این کارایی که این چندوقته یادگرفتی واین عکسهای خردادماهت هست البته سری اولش تو خونه خودمون و
خاله مهربونت زحمتشونو کشیده تا ایشالله حال مامانی خوب بشه وخودش ازت عکس بندازه به امید اون روز