تواین روزای سخت و بازی بامرگ وزندگی مامانی مهربون سرگرم کردن ومراقبت ازتو غنچه قشنگم به عهده بابا ومامان بزرگ وخاله بود تا من 24 ساعته راحت بتونم تو بیمارستان پیش مامانی باشم و ازش مراقبت کنم تااونو به خونه برگردونم
خداروهزاران مرتبه شکرمامانی روبخونه آوردیم این روزها خودتم اومدی پیش مامانی وبه مامان امید بهبودی وزندگی میدی امروز بخاطر یه لحظه دیدن تو هرچه درتوان داشت میخواست یه لحظه باکمک میله های تخت بلندبشه وتوروببینه نفسم بخاطرتوهم که شده مامانی تموم تلاششو میکنه که توبغل بگیره به امید اون روز
گردش با بابابزرگ درروزهای سخت
-
بابائی طاهاسه شنبه 13 خرداد 1393 - 08:02
-
مامان امیرارشاسه شنبه 13 خرداد 1393 - 08:10
-
مامان ماهان کوچولوسه شنبه 13 خرداد 1393 - 08:34
-
مامان محیاسه شنبه 13 خرداد 1393 - 09:37
-
ارشیاسه شنبه 13 خرداد 1393 - 09:41
-
رایحهسه شنبه 13 خرداد 1393 - 09:44
-
اسراخانومسه شنبه 13 خرداد 1393 - 15:17
-
مامان مهیار کوچولوسه شنبه 13 خرداد 1393 - 21:30
-
مامان پارمیس و پارساسه شنبه 13 خرداد 1393 - 23:55
-
بابای مهری ماهچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 00:49
-
hastiچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 00:49
-
جوجه مامان وباباییچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 01:00
-
مامانی منچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 02:40
-
مامان و بابای ملیکاچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 03:23
-
مامان يلدا جونچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 04:30
-
حانیه-خاله ثناچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 06:32
-
hastiچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 08:23
-
غزل(مامان علی)چهارشنبه 14 خرداد 1393 - 09:05
-
هدیه زهراچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 09:44
-
ابجی بیتاچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 20:33
-
عمه جون پری نازچهارشنبه 14 خرداد 1393 - 23:15
-
مامان ترمهشنبه 17 خرداد 1393 - 17:11